اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری

 

 
اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری
 
 
   
  Tuesday, June 21, 2005

● شايد هنوز يک سال نشده که هيچ ننوشته‌ام.. اما راستش رو بگم همش منتظر بودم. منتظر اين لحظه که دستم بره طرف نوشتن. سايت جديد و وقت و حوصله همش بهونه بود. مهم اين بود که ميخواستم ببينم کي بلاخره اين طلسمي که خودم ساختمش دلم رو خسته ميکنه.
اين اتفاق شايد چند روز پيش افتاد و من چند روزي به عادت کردن بهش احتياج داشتم.
خب من هستم. از همين امشب! :×



 

 
 
Archives:

 
   
   

Home